*شبهات حضرت زهرا(س) پیرامون شهادت ایشان*
در یک شبکه معاند با تشیع مطرح شد که خلیفه دوم تهدید به آتش زدن خانه فاطمه (ع) نمود، ولی این کار را نکرد و کتک زدن، سقط محسن و... هیچ کدام در منابع اهل سنت نیامده است.
این شایعات کذب، نه تنها در آن شبکه، بلکه در بسیاری از شبکهها و محافل اهل سنت [و به تازگی در اذهان عمومی شیعیان] بیان میشود، چرا که به برکت انقلاب اسلامی، فصل بیداری اسلامی رسیده و مردم سؤال میکنند و آنها نیز مجبور به پاسخ هستند و به ناچار دروغ میگویند.
اما در مقام پاسخ لازم است حتما مسلمانان بصیر اهل تشیع و تسنن در نکات ذیل توجه و تعمق نمایند:
الف –حقانیت معصومین (ع) و بطلان خط فکری و اعتقادی خصومت با آنان، با مصیبتهای وارده به اثبات نمیرسد که با تحریف تاریخ منتهی گردد، بلکه به دلایل نقلی و عقلی متکی، مستند و استوار میباشند. لذا اگر آن خانه به آتش کشیده نشده بود، فرق حضرت علی (ع) شکافته نشده باشد، جگر امام حسن مجتبی (ع) مسموم نگردیده بود، سر امام حسین (ع) از تن جدا نشده بود... نیز هیچ فرقی نمینماید و سبب باطل شدن حق یا حق شدن باطل نمیگردد.
ب –به فرض که مطلبی، حدیثی یا واقعهای در منابع اهل سنت نیامده باشد، دلیلی بر عدم وجود آن حدیث یا حدوث واقعه نمیباشد. چه کسی گفته که منابع اهل سنت تنها منابع صحیح و تنها ملاک حق و باطل و تنها مبنع شناخت است؟! این که خود یک روش القا است که اخیرا بسیار ترویج میگردد و برای اثبات هر مطلبی، مدرک و سندی از منابع اهل سنت میخواهند! چه کسی گفته است که اگر بیانات امام باقر یا امام صادق (ع) را ابوهریره جاعل نیز گفته و اهل سنت نقل کرده باشند، سندیت دارد؟ چه کسی گفته که محک تشخیص و تمیز حق از باطل، فقط منابع اهل سنت است؟ وانگهی مگر از منابع خود اطلاع دارند و یا به آن چه در منابعشان تصدیق شده ایمان آورده و عمل میکنند و یا اصلاً اجازه میدهند که مسلمانان عزیز اهل سنت از آنها مطلع شوند؟
ج –در عین حال باید به آنها گفت: همین قدر که اذعان دارید به آتش زدن خانه تهدید کرد، کافیست. چرا که در اخبار و منابع خودتان مکرر از پیامبر اکرم (ص) حدیث نقل کردهاید که آزار و اذیت حضرات علی و فاطمه(ع) به مثابه آزار و اذیت شخص رسول الله (ص) و خداوند متعال است. ذیلاً فقط به یک سند بسیار محکم و معتبر از منابع اهل سنت اشاره میشود:
امام احمد در مسند، سلیمان قندوزی در ینابیع المودة، ابن حجر در صواعق و همگی به نقل از ترمذی و حاکم و نیز هم چنین بخاری در صحیح و ... (که همگی از علما برجسته و اکابر مذاهب اهل سنت هستند) نقل و مستند نمودهاند که پیامبر اکرم (ص) مکرر میفرمود: «فاطمه پاره تن من، میوه دل من، نور چشم من و روح من در بین دو پهلویم است. کسی که فاطمه (ع) را اذیت نماید، مرا اذیت نموده و کسی که مرا اذیت نماید، خدا را اذیت نموده و کسی که فاطمه را به غضب آورد مرا به غضب آورده است. اذیت میکند مرا کسی که او را اذیت کند.»
حال گمان میکنند که مثلاً از آنها دفاع کرده و یا حرف مهمی زدهاند اگر بگویند که او تهدید کرد، اما عمل نکرد؟
د –در عین حال چون حرکت گستردهای برای تحریف تاریخ اسلام و از جمله مظلومیتهای معصومین (ع) که بیانگر حقایق، نوع بینشها، اعتقادات، اخلاقها، جهتها و عملکردها در دو طرف میباشد آغاز شده و تقویت میگردد، لازم است اسناد تا مورد تحریف و حذف قرار نگرفته بیان شود.
د/1 –مورخ معروف اهل سنت و مورد قبول مذاهب متفاوت و از جمله تشیع، ابی الحسن علی بن الحسین مسعودی، صاحب مروج الذهب در کتاب اثبات الوصیة، ماجرای سقط محسن (ع) در ماجرای آتش زدن خانه را مفصل نقل کرده است.
د/2 –صلاح الدین خلیل بن ابیک الصفدی، در کتاب «وافی بالوفیات» سخنان و عقاید «نظام معتزلی» را نقل نموده تا این که میگوید: «ان عمر ضرت بطن فاطمة یوم البیعة حتی القت المحسن من بطنها» - یعنی: روز بیعت، عمر چنان ضربهای به شکم فاطمه (ع) زد که بر اثر آن محسنش سقط شد.
د/3 –سایر علما، مورخین و محدثین معروف و معتبر اهل سنت چون: طبری، بلاذمه، ابن خزابه، ابن قتیبه، جواهری ... و ابن ابی الحدید نیز در تألیفات خود مکرر تمامی حوادث را نقل کرده و به روشن کردن آتش، سوزاندن در، لگد زدن به در، سقط جنین، سیلی زدن در کوچه، ضربه قنفذ و ... تصریح کردهاند.
لذا معلوم میشود که مدعیان فوق یا کتب اهل سنت را نیز نخواندهاند، یا خواندهاند ولی به مردم خود دروغ میگویند و یا اساسا مسلمان نیستند و مأمور به ضد تبلیغ و ایجاد افتراق و انحراف در اذهان عمومی مسلمین هستند.
نظرات شما عزیزان: